۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۶:۵۱
روایتگر:
شام ماهی بود.
خندید وگفت:حالا ما این ماهیها رو میخوریم،یه روزی هم این ماهیها ما رومیخورن!
آخرین عملیاتی که رفت،عملیات آبی بود!
حالا 5شنبه ها میریم لب آب، لب دریا، پیش مهدی...
مامان از شهادت مهدی به بعد دیگه لب به ماهی نزد!
خندید وگفت:حالا ما این ماهیها رو میخوریم،یه روزی هم این ماهیها ما رومیخورن!
آخرین عملیاتی که رفت،عملیات آبی بود!
حالا 5شنبه ها میریم لب آب، لب دریا، پیش مهدی...
مامان از شهادت مهدی به بعد دیگه لب به ماهی نزد!
۹۲/۰۴/۰۸